❇️ second ثانیه
❇️ minute دقیقه
❇️ hour ساعت
❇️ day روز
❇️ week هفته
❇️ fortnight دو هفته
❇️ month ماه
❇️ monthly ماهانه
❇️ biannual شش ماهه
❇️ year سال
❇️ annual سالیانه
❇️ biennial دوسالانه
❇️ decade دهه
❇️ century قرن
❇️ millennium هزاره
کاربرد make در جملات مختلف زبان انگلیسی
Make it real
واقعی جلوه بده
Make your choice
انتخاب کن
Make yourself at home
خونه ی خودتونه
?Do I make myself clear
گرفتی چی گفتم؟
I know you can make it
میدونم از پسش بر میای
Don't make fun of people
مردمو مسخره نکن
You will make a good wife
زن خوبی میشی
?Could I make a reservation
میتونم رزرو کنم؟
?Did you make it by yourself
خودت تنهایی انجامش دادی؟
Make yourselves comfortable
راحت باشین
Two wrongs don't make a right
اشتباه را با اشتباه جبران نکن
We must make up for lost time
باید جبران مافات کنیم
He seems to make nothing of it
به نظر میرسه هیچی ازش در نمیاره
I can't make out what she said
اصلا نمیفهمم چی میگه
Sulfur is used to make matches
از سولفار برای ساخت کبریت استفاده می کردند
This message doesn't make sense
این پیام اصلا با عقل جور در نمیاد
You should make good use of your time
باید از وقتت خوب استفاده کنی
I checked to make sure that he was still alive
چک کردم اونو تا مطمئن بشم که آیا هنوز زنده است
I don't know what to say to make you feel better
نمیدونم چی بگم تا تو حالت بهتر بشه
It was so noisy there that I couldn't make myself heard
انقدر اونجا سر و صدا بود که اصلا نتونستم بشنوم
If you want to make your dreams come true, keep on trying
اگر دوست داری آرزوهات رنگ واقعیت به خودشون بگیرن، باید تلاش کنی
I spoke to him in English, but I couldn't make myself understood
باهاش انگلیسی حرف زدم اما اصلا متوجه نشدم چی میگفت
✅ Rolly polly
✅ تپل مپلی ،گرد و قلقلی
✅ Humpty dumpty
✅ کوتوله موتوله
✅ Higgldy piggldy
✅ شلوغ پلوغ
✅ Hotch potch
✅ قاطی پاطی
✅ Willy nilly
✅ خواه ناخواه
✅ Shilly shally
✅ مشکوک
✅ Wishy washy
✅ شُلکی
✅ Rosy posy
✅ گل منگلی
✅ Lovey dovey
✅ عشقی مشقی
✅ Flip flap
✅ شیر یا خط انداختن